سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سیاه مشق های میم.صاد
 

بیش از یک سال از دولت به اصطلاح تدبیر و امید می گذرد؛ اگر نگاهی به عملکرد دولت یازدهم در این مدت نه چندان کوتاه بیاندازیم، خواهیم دید که مهمترین و تنها نقطه ی قابل اتکا برای دولتمردان، بحث دیپلماسی و آن هم فقط در بحث مسائل هسته ای بوده است! یعنی سیاست داخلی، اقتصاد، فرهنگ، صنعت، معیشت مردم و... همه و همه زیر سایه ی سیاست خارجی؛ سیاست خارجی هم فقط و فقط تلاش برای حل یک پرونده!

اما در این نوشته نه قصد نقد توافق ژنو را داریم، چون "سواد کافی برای نقدش نداریم"! و نه قصد ابراز دلواپسی از توافقات با شیطان بزرگ را داریم، تا از سوی مسئولان با اخلاق به "جهنم" رهنمون شویم! صرفاً می خواهیم نوع سیاست ورزی رهبر معظم انقلاب را در همین مدت استقرار دولت یازدهم در حوزه سیاست خارجی یادآور شویم و در پایان هم کمی در میزان نتیجه بخشی سیاست خارجی رهبری و اثرگذاری سیاست های دولت محترم تامل کنیم؛ همین!

نامه رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی


از خرداد 92 تا کنون، مسئولان دولتی با اتخاذ شیوه ی "لبخند در مقابل هرگونه حرکت حریف" حتی در مقابل بدترین توهین ها از سوی طرف امریکایی و اروپایی، یا سکوت کامل اختیار نموده اند و یا با فشار مردم و نخبگان حوزه و دانشگاه صرفاً با یک "محکوم می کنیم خشک و خالی" از زبان سخنگوی وزارت خارجه،  و یا مغایر خواندن آن با روح توافق ژنو( که مگر توافق مرده که فقط روحش کارایی دارد؟!) موضع کاملا تدافعی خود را دنبال کرده اند؛ یعنی اگر خوش بینانه به این مواضع نگاه کنیم و آن را غش و ضعف در مقابل لگد حریف ننامیم(!)، دولتمردان به دنبال اعتماد سازی کامل برای طرف مقابل از موضع یک متهم گناهکار هستند. نتیجه اتخاذ چنین رویکردی، توهین های اوباما و جان کری، رییس جمهور و وزیر خارجه امریکا به ایران ساعتی بعد از امضای توافق"برنامه جامع اقدام مشترک" در ژنو است که پس از آن هم بارها و بارها تکرار شده است؛ توهین نخست وزیر انگلیس به مردم ایران در کمتر از یکروز پس از دیدار با رییس جمهور کشورمان هم نمونه ی دیگری از نتایج رویکرد "تعامل متهمانه" است. اگر بخواهیم نمونه های دیگری از این موارد را نام ببریم به لیست دشنام های وندی شرمن، سناتورهای کنگره امریکا، نمایندگان سنا، سخنان کاترین اشتون، گزارش های آژانس بین المللی انرژی اتمی و... هم می توان اشاره کرد، اما همانطور که در بالای نوشته عرض کردم، قصد ندارم "بروم به جهنم"!

حالا بیایید رویکرد رهبر عزیز و غیرتمند انقلاب را در همین مدت ببینیم چه در زمینه مسائل هسته ای، چه مسایل منطقه ای و چه جهانی. ایشان در ابتدای راه دولت یازدهم توپ را به زمین حریف انداختند و با یادآوری مذاکرات متهمانه سال های82 تا 84 و دورویی و دروغگویی امریکا و اروپا در همان سال ها، از موضع "طلبکار به دنبال حق خود" نصایحی به دولتمردان فرمودند. پس از آن هم با "بهانه" نامیدن پرونده هسته ای و اشاره به بحث حقوق بشر و یا حمایت از جبهه مقاومت در منطقه، این اشتباه بزرگ دولتیان را گوشزد کردند که اگر همه توان خود را فقط برای حل آن صرف کنید، مشکلات حل که نمی شود، بیشتر هم خواهد شد. ورود و اعلام موضع فعال ایشان در مسائل سوریه، مناقشات اوکراین، تودهنی های مکرر به رژیم غاصب صهیونیستی و حاکمان امریکایی، از دیگر تفاوت های دیپلماسی فعال ایشان در مقایسه با دیپلماسی منفعلانه دولتی است.

برای نمونه به همین اتفاق تروریستی در مجله موهن"شارلی اِبدو" و حواشی آن توجه کنید.

تیم مذاکره کننده هسته ای که برای ادامه مذاکرات در ژنو بود، می توانست با استفاده از همزمانی آن با حادثه پاریس حداقل یک سوژه خوب برای ابراز وجود داشته باشد(!)، و یا حداقل مسلمان بودن و غیرت خود را به مسئولان 5+1 نشان دهد؛ اما...

جناب ظریف، وزیر محترم امور خارجه می توانست حداقل موضع اش را نسبت به توهین به پیامبر(ص)، و یا محکومیت تروریست ها و یا حمایت همان طرفهای مذاکره از کاریکاتورهای موهن کاملاً صریح ابراز نماید ولی ترجیح داد برای هواخوری گشتی با دوست عزیزش"جان" در خیابان های ژنو بزند! و یا با سفر به پاریس به دیدار وزیر خارجه فرانسه رفته و با حامیان اهانت به پیامبر(ص) برای تسریع در روند مذاکرات هسته ای صحبت کند!

شاید بگویید بالاخره وزارت خارجه حرکت مجله فرانسوی را محکوم کرد، اما هم من و هم شما می دانیم که این محکوم کردن ها بیشتر از این که آنها را بترساند، برای اهانت دوباره آماده شان می کند؛ یعنی حتی اگر به خودمان که هیچ، به اعتقاداتمان هم فحش بدهند، فقط اخم می کنیم، آن هم نه در مقابل اهانت کنندگان و افکار عمومی جهانیان، بلکه فقط در مقابل دوربین تلویزیون خودمان!

اما در مقابل این رفتار منفعلانه و سکوت همراه با رکود، نامه ی اخیر مقام عظمای ولایت، به جوانان آمریکای شمالی و اروپایی نماد یک ابتکار عمل هوشمندانه و حرکت تهاجمی رو به جلوست؛ یعنی می توان همزمان نه در دام بازی رسانه ای غربی ها افتاد، نه در تظاهرات نمایشی محکومیت تروریسم در پاریس شرکت کرد، نه در جبهه تروریست های زاییده ی غرب بود و نه در مقابل مسائل جاری سکوت کرد، بلکه با حرکتی دوراندیشانه جوانان غربی را به شناخت اسلام دعوت نمود. یعنی تعامل مقتدرانه در مقابل تعامل متهمانه؛ این کجا و آن کجا؟!

ایشان با دعوت از جوانان برای تفکر در سیاست دروغ و دغل غربی و علت دشمنی غرب با دین رحمت"اسلام"، از بازی پر خرج و کم منفعت حمایت از کشتار هتاکان به پیامبر اسلام(ص) و یا محکومیت حوادث پاریس، زمینه ی پیروزی بزرگ آشنایی جهانیان با آموزه های اسلام را فراهم آوردند. یعنی بازی دو سر باخت تا الان 3-صفر به نفع اسلام!

البته در این باره گفتنی های زیاد دیگری نیز هست اما بماند برای بعد...




موضوع مطلب : رهبر ، نامه آیت الله خامنه ای به جوانان امریکای شمالی و اروپا ،


 
درباره وبلاگ

ما اینجا خواهیم ماند، و ندای ما خواهد ماند، و آنچه واجب است که آمریکایی‌ها آنرا بفهمند، آمریکایی‌ها نمی‌دانند «لبیک یا حسین» یعنی چه! «لبیک یا حسین» یعنی اینکه در معرکه جنگ حاضر باشی، هر چند تنها باشی، و هر چند مردم تو را رها کرده باشند، و تو را متهم کرده باشند، و تو را تنها گذاشته باشند، «لبیک یا حسین» یعنی تو و مالت و زن و فرزندانت در معرکه جنگ باشید...هر جای دنیا که به ما نیاز باشد ما حاضریم، و اینگونه نیست که فقط کفن پوش باشیم بلکه ما کفن‌پوش و سلاح‌به‌دست خواهیم بود، و در پایان اینکه لبیک یا حسین...

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 224356