سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سیاه مشق های میم.صاد
 
پنج شنبه 94 اردیبهشت 10 :: 2:17 عصر :: نویسنده : محمد صادق جهان بخش

سالی که گذشت - قسمت چهارم - وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

در قسمت های قبلی، از انتصابات، انتشارات، افتخارات و حتی اعتراضات به عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوران موسوم به اعتدال سخن گفتیم؛ در این قسمت از «سالی که گذشت»، بخش پایانی نگاه به عملکرد این مجموعه را تقدیم خواهیم کرد، البته توجه کنید که پرداختن و نقد چنین جهت گیری های فرهنگی ای، نه با چند مقاله ی کوتاه، بلکه با نگارش چندین جلد کتاب امکان خواهد داشت!

سینما؛ بدون تدبیر، بدون امید

سی و دومین جشنواره فیلم فجر، اولین تجربه دولت یازدهم در زمینه ی جشنواره های سینمایی بود؛ جشنواره ای که در دهه ی فجر انقلاب اسلامی کلکسیون بی تدبیری در توزیع سبد کالا را با فیلم هایی با مضامین خیانت، ناامیدی و دروغ تکمیل می کرد! مسئولان وزارت ارشاد با جمله "تقصیر دولت قبل است" سر و ته قضیه را هم آوردند، اما تکرار رویه جشنواره فیلم فجر 92 در سال 93(که کاملاً دستپخت دولت یازدهم بود!) ثابت کرد که حتی اگر با تظاهر، اسم جشنواره ای را «امید» بگذاریم، تا زمانی که تدبیر نباشد، چیزی درست نخواهد شد.

درست است که به دلیل ضعف ساختاری سینمای پس از انقلاب و دور بودن برخی سینماگران از مردم، توقع چندانی از آنان نبوده و نیست(!) اما با وجود تبلیغات فراوان دولتی ها و سر و صدای بسیار برای برخی کارگردانان روشنفکرنما، در جشنواره امسال نه دیگر کسی جایزه اش را به "رئیس جمهور" تقدیم کرد و نه کسی از باز شدن فضا دم می زد. نزول شدید کیفیت آثار سینمایی، یکه تازی سینماگران شبه روشنفکر، تبلیغ برخی ضد ارزش ها و... مهم ترین مسائل موجود در فیلم هایی بود که به قول یکی از منتقدین «شایسته مرغ یخ زده هم نبودند، چه برسد به سیمرغ بلورین!»

از نگاه دیگری هم می توان گفت، عدم حمایت از فیلم هایی با مضامین دینی، انقلابی و دفاع مقدس، و همچنین عدم حمایت از فیلم سازان آتیه دار انقلابی در جشنواره های فجر برگذار شده، مشهود بوده است؛ از بی مهری به "شیار 143" ساخته نرگس آبیار تا کم توجهی به"چ" حاتمی کیا؛ دیگر فیلم های با مضامین دینی و انقلابی هم با شرایط نامناسب اکران رو به رو بودند.

ممانعت از برگزاری "همایش هالیوودیسم" و "جشنواره افق نو" به دلیل تاثیر منفی بر روابط ایران و آمریکا(!!!)، بی توجهی به "جشنواره مردمی فیلم عمار" و حتی رد دعوت حضور در اختتامیه آن نیز، از دیگر اقدامات علی جنتی در برابر سینمای متعهد ایرانی-اسلامی است؛ برخورد تند وزیر با مستند«من روحانی هستم» که حتی آن را ندیده بود(!)[1] هم نشانی دیگر از تقابل گفتمانی جناب وزیر با هر آن چیزی است که می توان آن را هنر متعهد نامید.

به جز جشنواره فیلم فجر هم برخورد با برخی فیلم ها مانند فیلم ضد ایرانی و سیاه نمای "قصه ها" که ابتدا از سوی وزیر حمایت، بعداً با آن مخالفت و بعداً دوباره حمایت شد(!)[2]، نیز از دیگر شاهکارهای جنتی در سکانداری فرهنگ و ارشاد اسلامی است! البته نامه ایوبی، رئیس سازمان سینمایی و اعتراض به جشنواره فیلم برلین، برای تقدیر از "تاکسی" اثر جعفر پناهی(مجرم امنیتی فتنه 88) خبر در خور توجهی بود، اما با نگاهی عمیق به سیاست های فرهنگی علی جنتی و شرکاء، باید گفت ایشان چنین افراد مسئله داری را با دست پس می زنند و با پا پیش می کشند!

از شعر «رویایی» تا آواز «شجریان» و «تکخوانی زنان»!

آش شله قلمکار فرهنگی علی جنتی و همکاران(!) در زمینه ی شعر و آواز هم مخلوطی از مواد تلخ و تاریخ مصرف گذشته است؛ مواد اولیه ی این آش هم شامل دعوت از امثال «یدالله رویایی»[3] برای جشنواره های ملی شعر آن هم در سالگرد انقلاب اسلامی، خودزنی جناب وزیر برای تعریف و تمجید از خواننده ای ضد انقلاب به نام «شجریان»، حاشیه های «تکخوانی زنان»، قضیه دفن «سگ های زرد» در بهشت زهرا و... است!

اول) در جشنواره شعر فجر که سپردن دبیری آن به «عبدالجبار کاکایی» موجب بلند شدن بوی حاشیه شده بود، دعوت از شاعری هتاک به اهل بیت علیهم السلام، اسلام و انقلاب و نظام حساسیت زا شد. یدالله روایی که‌ سالهاست خارج نشین است و شعرهای هتاکانه‌ای می‌گوید و در فتنه 88 حامی آشوبگران بوده است، به جشنواره دعوت شد تا به‌عنوان مهمان ویژه شعرخوانی کند؛ دعوتی که سخنگوی جشنواره(علی آبان)[4] خبر از آن داده بود و علت اصلی دعوت از این شاعر ضد اسلام و انقلاب، شنیده شدن همه ی صداها عنوان شده بود![5]

پس از روشنگری برخی از مطبوعات و سایت های انقلابی و همچنین اعتراض برخی دلسوزان فرهنگی کشور، جنتی با پاک کردن صورت مسئله، اصل دعوت از رویایی را رد کرد! اما جنتی چیزی را تکذیب می کرد که واقع شده بود![6]

سخنگوی وزارت ارشاد هم در گفتگویی دیگر، پرده ی دیگری از دروغی که گفته شده بود، برداشت و در خصوص یدالله رویایی بیان داشت: «ما کمیته‌ای به نام کمیته بین‌الملل داریم که اعضای آن در اتاق فکر هم عضو هستند. نکته‌ای که اعضای این کمیته به بنده به عنوان سخنگو اعلام کردند، این بود که درباره حضور آقای رویایی رایزنی صورت گرفته و ایشان هم این دعوت را پذیرفته و اعلام کرده(من دوست دارم در کشور خودم شعر بخوانم). آقای رویایی در این جشنواره تنها درباره شعر و نیز شعر حجم که تخصص خودش است، حرف می‌زند؛ دقیقاً مثل فیزیکدانی که از کشورهای دیگر دعوت می‌شوند که وارد کشور شوند.»[7]

در نهایت پس از کش و قوس های فراوان، بنا بر روند معمول ارشاد اصل صورت مساله پاک شد، و در سومین جلسه شورای سیاستگذاری جشنواره شعر فجر، مقرر شد کلاً هیچ شاعر از خارج به جشنواره دعوت نشود و عملاً مساله رویایی هم به کابوسی تلخ مبدل شد.

دوم) شجریان که در دوران فتنه 88 از هیچ همراهی ای با ضد انقلاب کوتاهی نکرد و حتی با توهین به دین مبین اسلام گفته بود: «این‌ها هرگز با هنر کنار نمی‌آیند، هرگز و هرگز!!! همچنان که در طول 1400 سال با هنر کنار نیامدند، باز هم نخواهند آمد» و حتی در مورد حضورش در کنار انقلابیون گفته بود: «من از اولش هم انقلابی نبودم ولی دور و بر من همه‌اش افرادی بودند که گرایش سیاسی و چپی داشتند و مجبور بودم توی آن بچه‌ها باشم، چون اطراف من همه سیاسی حرف می‌زدند» و همچنین در اعتراض به پخش تصویر مبارک امام خمینی (ره) بر روی تصنیف «ایران ای سرای امید» به بی‎بی‎سی فارسی گفته بود: «آن آهنگ یک حالت رستاخیزی را در جامعه نشان می‌دهد اما دیدم که اینها روی این آهنگ تصویر آقای خمینی را نشان می‌دهند که دارد از پله‌های هواپیما پایین می‌آید، خوب، من این آهنگ را برای ایشان نخواندم که! و دیدم که صدا و سیمای جمهوری اسلامی دارد از آهنگ‌های من سوءاستفاده این‏جوری می‌کنند»[8] و حتی به پخش ربنای خود در صدا و سیما اعتراض کرده بود مورد توجه ویژه ی علی جنتی قرار گرفت![9]

با اینکه اوج حمایت دولت از این خواننده ی ضد انقلاب، در مناظره های انتخاباتی 92 توسط «حسن روحانی» بود، اما این خط حمایتی توسط علی جنتی و همکارانش به خوبی ادامه یافت.

سوم) دیگر اتفاق عجیب در این دوران دفن خواننده های زیرزمینی آمریکانشین در قطعه هنرمندان بود! «برادران فرازمند» که در ایران با موسیقی زیرزمینی و بدون مجوز فعال بودند و بعد از فرار از ایران در درگیری ای در آمریکا کشته شدند، با هزینه ای 100میلیونی(!) به ایران بازگردانده شده و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دوباره به زیر زمین رفتند! هنوز هم در مورد نحوه ورود، منابع مالی انتقال اجساد این افراد از آمریکا به ایران، دلایل چنین حمایتی از این افراد توسط وزارت ارشاد و بسیاری سوال و ابهام دیگر در رابطه با این خاکسپاری مطرح است، اما چیزی که مشخص و مشهود است، نیاز به امضای وزارت فرهنگ پای جواز دفن در قطعه هنرمندان است!

چهارم) به موضوع تکخوانی زنان هم در قسمت اول بررسی عملکرد وزارت فرهنگ علی جنتی به تفصیل پرداختیم.

اگرچه برای توضیح بیشتر درباره ی عملکرد علی جنتی نیاز به مجال و مقال(!) بیشتری است، اما به همین مقدار بسنده می کنیم و این سه نوشته را با تکرار این کلام رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی به پایان میبریم که: «بنده، نگران مسئله فرهنگ هستم... امیدوارم مسئولان فرهنگی توجه داشته باشند که چه می کنند، با مسائل فرهنگی نمی شود شوخی و بی ملاحظگی کرد.»

محمدصادق جهانبخش 

 

انتهای پیام/


[1] نظر وزیر ارشاد راجع به«من روحانی هستم»

[2] وقتی جنتی، جنتی را تکذیب کرد

[3] شاعر ضد انقلاب و خارج نشین

[4] http://www.khabaronline.ir/detail/343399/culture/3497

[5] نشریه ی رمز عبور

[6] مصاحبه علی جنتی راجع به رویایی

[7] سخنان سخنگوی وزارت ارشاد درباره ی رویایی

[8] سخنان شجریان

[9] مصاحبه ی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با روزنامه اصلاحطلب اعتماد

 

 




موضوع مطلب : سینما, دولت اعتدال, علی جنتی, فرهنگ و ارشاد, رویایی, شجریان, جشنواره فجر, هالیوودیسم, تکخوانی زنان, وزارت فرهنگ


 
درباره وبلاگ

ما اینجا خواهیم ماند، و ندای ما خواهد ماند، و آنچه واجب است که آمریکایی‌ها آنرا بفهمند، آمریکایی‌ها نمی‌دانند «لبیک یا حسین» یعنی چه! «لبیک یا حسین» یعنی اینکه در معرکه جنگ حاضر باشی، هر چند تنها باشی، و هر چند مردم تو را رها کرده باشند، و تو را متهم کرده باشند، و تو را تنها گذاشته باشند، «لبیک یا حسین» یعنی تو و مالت و زن و فرزندانت در معرکه جنگ باشید...هر جای دنیا که به ما نیاز باشد ما حاضریم، و اینگونه نیست که فقط کفن پوش باشیم بلکه ما کفن‌پوش و سلاح‌به‌دست خواهیم بود، و در پایان اینکه لبیک یا حسین...

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 10
کل بازدیدها: 224137