سیاه مشق های میم.صاد
|
|
||
یکشنبه 91 آبان 7 :: 5:24 عصر :: نویسنده : محمد صادق جهان بخش
اتفاق انقلاب اسلامی ایران و ظهور بنیانگذار آن، امام خمینی(ره) آنقدر بزرگ بود که هنوز تمام زوایا و ابعاد آن، کامل دیده نشده است. هیچکس نمی فهمید پیرمرد ایرانی که خود در تبعید است، چرا دم از آزادی قدس می زند؟ چرا حرف از بیداری مردمان مسلمان؟ و چرا غصه ی همه ی مظلومان و پابرهنگان عالم را می خورد؟ 15سال نیاز بود تا مردم غیرتمند و فهیم ایران معنایش را بفهمند. تا انقلابی بسازند که تحلیل گران یوسف ندیده ی غرب، دست هایشان را ببرند و 30 سال انگشت حیرت به دهان بمانند.
اما حل این معادله برای مسلمانان منطقه 30 سال به طول انجامید. دقیقا در همان روز 22 بهمن برای مصری ها! روز 22 بهمن روز پیروزی انقلاب اسلامی جهان بود، نه فقط برای مصر و ایران. با همان مختصات اما با کمی تفاوت در جزئیات. شکی نیست که انقلابشان ادامه انقلاب روح خداست، شکی نیست که قرآن به دست های التحریر ما را یاد جلسه تفسیرهای سید علی، طلبه جوان خراسانی می اندازد. شکی نیست که سبزی فروش تونسی یادآور کوخ نشینان سال 57 خودمان است. شکی نیست که تکبیرهای بحرینی ها همان تکبیرهای پشت بام های ایران است، البته با لهجه ای عربی! شکی نیست که نمازخواندن های یمنی ها بوی نمازهای انقلاب ما را می دهد و شکی نیست که انقلابمان الگوست برای آنها؛ اما. اما سختی هایش هنوز مانده. با همه ی درد سرهایش. مصری ها هنوز "طعم تلخ جنگ" را نچشیده اند. هنوز شهرهای تونسی ها بمباران نشده اند. هنوز یمنی ها "تحریم فلج کننده" نشده اند. هنوز "دولت انقلابی" ندیده اند، مردم لیبی، "چپ" نمی دانند کیست؛ "مارکسیست" نمی شناسند، "مجاهد خلق" بماند. " ملی-مذهبی" دارند، اما عاقبتش را ندیده اند. هنوز "سقوط بوئینگ پر از مسافر" ندیده اند. صحرای مصری ها بزرگتر و سوزانتر از کویر ماست، اما "شن های غیور طبس" را ندارد. هنوز باید "بازرگان ها" بیایند. شاید "شاه" هایشان کله پا شده باشند، اما "بختیار" ها هنوز حاکمند. فتنه هایشان در راه است. حتما "اصلاحاتی" دارند، شاید هم "حلقه کیان" آنها شکل گرفته باشد! نمی دانم قاهره "کوی دانشگاه" دارد یا نه، اما حتما فتنه یاران انقلابی شان در راه است. خوب شد، لااقل آنها "خط امامی" ندارند! آنها حتما در "فتح الفتوح" خود "دست خدا" را دیده اند، ولی حتما "روح خدا" را نه... . آنها هنوز انقلاب اولشان پانگرفته، تا برسد به "انقلاب دوم" که قطعا و یقینا "بزرگ تر است از اولی". هنوز "تاریخ بر سر پیچ بزرگ است". هنوز مانده است تا "در آفاق روشن این حرکت مبارک، امت اسلامی، به حول و قوه الهی بار دیگر در اوج عزت و استقلال و اقتدار" قرار گیرد. تا اینجا آمدند، خدا قبول کند، اما خطرات بعدش... تبلیغ ایران خودرو نیست اما: " راه تو را می خواند" با همه ی دست اندازهایش! اما هفته گذشته و با آغاز کار سفیر جدید مصر در اسراییل و نامه ی عاشقانه ای که محمد مرسی، انقلابی دیروز و رییس جمهور امروز مصر برای شیمون پرز فرستاد، نشانه ای جدیدی را از الگوبرداری مصری ها از انقلابمان دیدم! البته منظور از این جمله این نیست که به همین شکل دولت اول انقلاب ایران هم در آغاز راه با رژیم کودک کش صهیونیستی رابطه برقرار کرد، بلکه این عکس ها مرا یاد دلائل دولت موقت برای رابطه با آمریکا هنگام تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان انداخت؛ مرسی هم دقیقا زمانی با اسراییل رابطه برقرار کرد که مردم کشورش سفیر آن رژیم را اخراج و سفارت اش را به آتش کشیدند!
لیوان مشروب را که به دست سفیر مصر دیدم، یاد عکس های خائن الحرمین الشریفین افتادم؛ و چه زود پرزیدنت مرسی هم بـــــــــلـــــــــه.... فقط در حد یک توصیه به آقای مرسی عرض می کنم که، این را را اسلاف شما نیز پیش از این پیموده بودند(اگر یادتان باشد حسنی خان نامبارک آلبوم اش پر بود از عکس با همین حضرات!)، آنها هم شیمون پرز را دوست عزیز می خواندند و با بوش عربی می رقصیدند، ولی زمانی که به دست مردم از کاخ هایشان بیرون شدند، همان متحدان و عزیزان و رفیقان دیروز برای تقسیم غنائم فتح الفتوح مردم، دندان تیز کرده و شدند آزادی خواه و ضد دیکتاتور! آزموده را آزمودن خطاست، یا اخی العزیز! و چقدر عجولیم برای چشیدن طعم "وعده ی صادق پروردگار" که «و لینصرنّ اللَّه من ینصره» خداى متعال تأکید میکند که اگر او را نصرت کردید، شما را نصرت خواهد کرد، ولی به شرط اینکه به جز او دست دوستی پیش دشمن اش دراز نکنید، آقای مرسی! موضوع مطلب : مصر- اسراییل- سفیر جدید- محمد مرسی سه شنبه 91 شهریور 28 :: 11:53 صبح :: نویسنده : محمد صادق جهان بخش
«پاتک» عبارتی است که در علوم نظامی به حرکتی از سوی یکی از طرفین جنگ برای بازپس گیری مواضع از دست رفته گفته می شود. یعنی برای جبران شکست در جنگ، گروه شکست خورده با تحلیل شرایط خود و شناخت نقاط قوت حریف، تمام توان خود را برای از بین بردن برتری های طرف مقابل و بازگشت به جایگاه قبلی صرف می کند. حال منظور از این مقدمه. امروزه دیگر هیچ تحلیلگر سیاسیی در جهان نیست که در تحلیل شرایط حاکم بر جهان و مراودات و تغییرات هر روزه ی آن، نقشی برای مسلمانان قائل نباشد. مسلمانانی که اکثرا در کشورهایی کمتر توسعه یافته و با سوابق چشیدن طعم تلخ استعمار قدرت های برتر نظامی و اقتصادی جهان زندگی می کنند. مسلمانانی که با وجود جمعیت1.5 میلیارد نفری خود، رسانه و ابزار تبلیغاتی چندانی هم در اختیار ندارند. اما همین جمعیت به ظاهر عقب نگه داشته شده، در چند سال اخیر(پیش از آغاز پروسه ی انقلاب اسلامی ایران) به برتری و توانایی خود در عین کمبود امکانات مادی پی برده است. زمانی که بنیانگذار کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(ره) جنگ ما با تمام دنیای غرب را جنگ عقیده[1] یا در جایی دیگر جنگ مکتب اسلام علیه تمامی نابرابری ها[2] نامیدند.
امام در این جنگ نابرابر می دانست که ابزار مادی در اختیار مسلمانان ناچیزتر از آن بود که با غرب مقایسه شود و حتی منابع و ثروت های خدادادی آنها هم تحت سلطه ی قدرت های جهانی بود؛ پس برای فهم علت عداوت غرب با مسلمانان و یا به تعبیری بهتر علت شکست غرب در مقابل این جماعت پابرهنه[3] در سالهای گذشته باید به شناخت اصول اعتقادی و مبانی نظری مکتب اسلام پرداخت. اسلام نوری بود که تاریکی و ظلمت اعتقادی جهان نوین غربی را روشن نمود و با نشان دادن اشکالات چنین نظامی سراب پوچ قدرتمندی غرب و شرق را از بین برد؛ و در این راه چه رسانه ای بهتر از نشان عملی کارآیی اصول اصیل اسلام در نظام مقدس جمهوری اسلامی که سی و اندی سال است که فقط با اتکا به قدرت لایزال الهی نه تنها در مقابل جنگ نابرابر نظامی، اقتصادی و سیاسی از پا ننشسته است بلکه به نقشی درخور و تاثیرگذار در معادلات بین المللی هم دست یافته است. دیگر مثال برای این امر بیداری اسلامی در کشورهای تحت سلطه ی مستقیم و یا غیر مستقیم غرب است که علاوه بر تغییر در نظم مورد پسند آنها، موجب سرایت و گسترش روحیه ی آزادی خواهی و عدالت طلبی به خود کشورهای اروپایی و امریکایی شده است. علاوه بر همه ی این دلایل به اصطلاح سیاسی می توان به ظرفیت های دیگر اسلام همه ی شئونات اخلاقی و تاکید بر اخلاقمداری، تکریم جایگاه خانواده، تاکید بر عدالت و آزادی آنهم با مفهومی جامع تر و دقیق تر از غرب و... اشاره نمود که تامل در هر کدام از آنها راهکاری غیر از راه غرب برای سعادت بشر ارائه خواهد داد. فقط لحظه ای به این موضوع فکر کنید که آیا فطرت انسان به سمت موجودی کامل و بدون عیب و نقص، که نماد رحمت و عطوفت است یعنی وجود پاک و مقدس حضرت محمد مصطفی(ص) جذب خواهد شد یا مثلا یک خواننده ی غربی که نجاست خواری، هرزگی و اعتقاد به پوچی زندگی را افتخار خود می داند و سرانجام با مصرف بالای مشروبات الکلی و مواد روانگردان خودکشی می کند؛ شناخت الگویی مانند پیامبر اسلام و یا هر کدام از ائمه هدی(س) توسط مردم جوامع غربی همانا و تغییر در ارزش های ساخته دست نظام سرمایه داری همان؛ این همان «تک» یا حمله مسلمانان است. البته عدم شناخت مردم کشورهای غیر اسلامی از چنین الگویی هم امروز با خودزنی دستگاه رسانه ای صهیونیزم جهانی جبران شده است! یعنی غرب برای پاتک زدن به مفهوم و اصولی که نظام اعتقادی اش را به چالش کشیده است، خود باعث جلب توجه و حتی تاکید بر درستی آن اصول شده است. مگر تحقیر روزافزون مسلمانان جز افزایش اسلامخواهی و اسلام پژوهی در کشورهای غربی نشده است؟ مگر اقدام «سلمان رشدی» ملعون و مرتد، جز تبلیغ کتاب آسمانی قرآن و معرفی آن به متفکرین غیر مسلمان عایدی برای اسلام ستیزان داشته است؟ مگر اقدام کاریکاتوریست دانمارکی در سال2006 در توهین به مقام شامخ پیامبر اسلام(ص) جز ایجاد موج نفرت از غرب و زیان اقتصادی به واسطه ی تحریم کالاهای کشورهای حامی آن اقدام، نفعی برای آنها داشت؟ و مگر حرکت «تری جونز» کشیش امریکایی در سوزاندن قرآن و یا همه ی فیلم های ضد اسلامی هالیوود از جمله فیلم موهن اخیر به شخصیت پیامبر اعظم(ص)، به جز خشم جهانی(نه فقط در بین مسلمانان بلکه در بین پیروان همه ی ادیان آسمانی) علیه امریکا و صهیونیزم، تعطیلی و به آتش کشیده شدن سفارت های امریکا در کشورهای اسلامی و همچنین نمایش چهره ای دوگانه از غرب در مسائلی مثل آزادی بیان(در موضوعات ضد امریکایی مثل توهین به اسلام و عقاید صهیونیسیتی مانند هولوکاست)، تاثیری در نجات شیطان بزرگ از چاه خود کنده داشته است؟ به هر حال در این جا دو نکته ی اساسی به عنوان نتیجه ی این مصادیق مطرح است. اول) شکست غرب در پاسخ دادن به چالشی به نام اسلام و حل مسائل و معضلات خود به صورت مستدل و ریشه ای موجب این نوع اقدامات سبک سرانه و مشمئز کننده است؛ زیرا زمانی زبان فرد هتاک به توهین گشوده می شود که جوابی برای استدلال طرف مقابل خود نداشته باشد و همان طور که اشاره شد خود این هتاکی ها هم سبب تبلیغ و تایید بیشتر تفکر اسلامی شده است؛ یعنی علاوه بر شکر خداوند متعال به دلیل از حمقاء قرار دادن دشمنان اسلام، باید گفت: «عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد...» دوم) به فرموده ی مقام معظم رهبری، پیچ تاریخی جهان از ظلم و سلطه ی قدرتمندان به سمت آزادی مظلومان طبق وعده ی الهی، گسترش موج عدالت طلبی در جهان و تلالو روز افزون اسلام و قرآن[4] به حدی هست که هیچ قدرت غیر الهی را یارای مقابله با آن نیست. پس به فرموده ی ذات ربوبی پروردگار با وجود مقاومت کافران و مشرکان در مقابل این نور، تقدیر جهان به خواست خدا به کمال رساندن و فراگیر نمودن دین حق اسلام است، ان شاء الله. آنجا که فرمود: «می خواهند نور دین و حجت خدا را با دهانشان خاموش کنند، و خدا جز این نمی خواهد که روشنایی خود را تمام و آشکار سازد، اگر چه کافران خوش ندارند.»[5]
[1] پیام سالگرد حج خونین 29/4/67 [2] همان [3] به تعبیر امام [4] پیام محکومیت فیلم موهن به ساحت پیامبر اسلام-شهریور91 [5] آیه 32 توبه
موضوع مطلب : فیلم موهن به پیامبر اسلام - نکولا باسیل نکولا - پاتک - اسلام ستی یکشنبه 91 مرداد 29 :: 10:56 صبح :: نویسنده : محمد صادق جهان بخش
فقط یک ماه پیش بود، دعوت شده بودم به یه مهمونی. اما حقیقت اش به خاطر بعضی چیزا روم نمی شد برم. شما که غریبه نیستید یه کارهایی ازم خواسته بود که...حالا به هر دلیلی، اونش زیاد مهم نیست، انجام نداده بودم. خیلی شرمنده بودم، اما خوب هرچی باشه اونقدر میزبان باصفایی بود که حالا با وجود همه ی اون سابقه ی خرابم، منو دعوت کرده بود. حقیقتش زشت بود نرم. دلمو زدم به دریا، یا علی، میرم، فوق اش چارپنج تا بهونه جور می کنم که نشد یا نتونستم. اما اگه اینجور بگم حتما ناراحت میشه. اصلا کارهایی که سپرده بودی سخت بود، من نمی تونستم(1) یا اوووم... بالاخره خیلی اصرار می کنم(2). دیگه بالاتر از سیاهی که رنگی نیست، اصلا به پاش می افتم! اما اگه نبخشید... نه، می بخشه! اگه می خواست نبخشه که دعوت نمی کرد، مگه نه؟! با همه ی این تردید ها اما از شما چه پنهون چه قدر منتظر این مهمونی بودم! همه ی فکر و ذکرم شده بود این مهمونیه. رسم هر ساله است(3)، هر سال همین موقع ها(4). اونقدرم مهمونی بزرگیه که به قول یکی از رفقا قده هزار ماه(5) میتونی بار خدت رو ببندی! سفره های صاحبخونه هم خیلی معروفه. یه سفره می اندازه باید بیای و ببینی، از این سر تا اون سر! فقط همین قدر بدونید که آخر مهمونی هم بهت ظرف می ده(البته به هر کسی به اندازه ی توانایی اش برای بردن) که هر چی خواستی هم ببری. فقط باید بجنبی، هرچی زودتر بری، هم نزدیک صابخونه می شینی(6) (یعنی بالای مجلس(7)) هم بیشتر بهت می رسند. از اون طرف هم آخر مهمونی گشنه نمی مونی. چون خب، وقتی سفره جمع بشه... ساعتم رو کوک کرده بودم سر ساعت برای مهمونی آماده بشم. موقع دعوت هم به خودش سپردم بیدارم بکنه(8). اما از شما چه پنهون شب مهمونی خوابم نمی برد. فکر اینکه چی بپوشم(9)، لباس نو بخرم یا نه، همون لباس ها رو اتو کنم، نمی گذاشت بخوابم. اعتباری هم نداشتم(10). اونقدر از میزبان نسیه برده بودم که حتی روی دست درازی دوباره رو هم نداشتم. اصلا کدوم مهمونی برای خرید لباس از میزبان پول می گیره! راستی مگه دفعه ی قبل که کمکم کرد ازش تشکر کردم(11)... اما برای او، این حرفها مهم نیست، فقط کافیه بخوای. هر چی بیشتر هم بخوای بیشتر میده، هم برای الان هم برای همیشه(12)؛ آخه صاحبخونه تکه، یگانه و بی مانند(13). خدایا! دیگه نمی تونم با کنایه حرف بزنم. خودت گفتی هر کسی بخواد تغییر بکنه، بخواد درست بشه، بخواد فرق کنه، کمکش می کنی(14). من الان می خوام. دستم رو بگیر. این آخر ماه رمضونی، روم هنوز سیاهه، اما به جز تو به کی رو بندازم؟ به جز تو از کی بخوام؟ می دونم گنهکارم اما تو کریمی. می دونم بدکارم اما تو رحیمی. می دونم کفورم اما تو غفوری. می دونم... خدایا! در این چای آخر مهمانی، «همه ی خیرهایی که به محمد(ص) و آل او داده ای، به من هم عطا کن» که تو «اهل جودی» و با «جبروت» و مرا «از همه ی بدی هایی که محمد(ص) و آل او را از آن دور کردی، دور کن» که تو «اهل عفوی و رحمت»(15). خودت گفتی به «مستغفرین بالاسحار»(16) ویژه نگاه می کنم، یه ماه هر سحر ازت خواستم؛ استغفارم رو قبول کن. نادان بودم، جاهل بودم(17) ولی جز تو کسی را ندارم. خدایا! دستم بگیر، نه، گرفته ای، مبادا رها کنی...
آدرس:
موضوع مطلب : |
درباره وبلاگ
ما اینجا خواهیم ماند، و ندای ما خواهد ماند، و آنچه واجب است که آمریکاییها آنرا بفهمند، آمریکاییها نمیدانند «لبیک یا حسین» یعنی چه! «لبیک یا حسین» یعنی اینکه در معرکه جنگ حاضر باشی، هر چند تنها باشی، و هر چند مردم تو را رها کرده باشند، و تو را متهم کرده باشند، و تو را تنها گذاشته باشند، «لبیک یا حسین» یعنی تو و مالت و زن و فرزندانت در معرکه جنگ باشید...هر جای دنیا که به ما نیاز باشد ما حاضریم، و اینگونه نیست که فقط کفن پوش باشیم بلکه ما کفنپوش و سلاحبهدست خواهیم بود، و در پایان اینکه لبیک یا حسین... آرشیو وبلاگ
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
اندیشکده یقین حمید رضا نوری(ایسنا؛ایکنا) استاد محسن قرائتی وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان محمد دلاوری (صرفا جهت اطلاع) رقص خون(محسن جوادیان فرد) مکتب عشق(علی درودیان) اسلام چگینی میلاد یوسفی نژاد بانک دستنوشته های شهدا دوئل-گرافیست قطعه26-حسین قدیانی محمد حسین باغبانها محسن طهماسبی نمایش تمام پیوندها آمار وبلاگ
بازدید امروز: 29
بازدید دیروز: 6 کل بازدیدها: 227112 |
||